جدول جو
جدول جو

معنی نیک بینی - جستجوی لغت در جدول جو

نیک بینی
نیک بین بودن، رجوع به نیک بین شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از نیک طینت
تصویر نیک طینت
نیک سرشت، خوش ذات
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از نازک بینی
تصویر نازک بینی
در امری دقت و باریک بینی کردن، مراقبت از امور جزئی، کنجکاوی، هوشیاری
باریک بینی، موشکافی، خرده بینی، خرده کاری، خرده شناسی، خرده گیری، خرده دانی، نازک اندیشی، نکته سنجی، نکته دانی، ژرف یابی، ژرف بینی، ژرف نگری، غوررسی، مداقّه، تدقیق، تعمّق
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
احتیاط، عاقبت اندیشی، مآل اندیشی، حزم، غیب گویی، پیشگویی
فرهنگ فارسی عمید
(رَ قَ زَ)
که به نیکی های دیگران نظر کند و بدی ها را نادیده گیرد، مقابل عیب بین: نیک دل باش تا نیک بین باشی، (قابوسنامه)،
جز این علتش نیست کآن خودپسند
حسد دیدۀ نیک بینش بکند،
سعدی،
یقین بشنو از من که روز یقین
نبینند بد مردم نیک بین،
سعدی،
، که به خوبی ببیند، که قوه بینائیش خوب است:
نور حق ظاهر بود اندر ولی
نیک بین باشی اگر اهل دلی،
مولوی
لغت نامه دهخدا
تصویری از پاک بینی
تصویر پاک بینی
پاک نظری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از ریز بینی
تصویر ریز بینی
موجودات ذره بینی که به وسیله ریز بین (میکروسکوپ) قابل رویتند
فرهنگ لغت هوشیار
عمل پیش بین عاقبت اندیش دوراندیشی آخربینی: خردمنددی و پیش بینی بود توانایی و پاک دینی بود. (فردوسی) توضیح پیش بینی حدس زدن وقایع آینده است از علل و اسباب و قراین موجودمثلا یک پزشک گاهی از دیدن احوال بیماری میتواند بگوید که از بهبود خواهد یافت یا خواهد مرد. در جنگی که میانه دو دولت در میگیرد از اندازه نیروی آن دو و پافشاری سپاهیان و غیره میتوان گفت فاتح کیست و مغلوب که ک و آن در اصل با پیشگویی که از پیش گفتن وقایع آینده از طریق علوم مکنونه است فرق دارد. ولی پیش بینی بمعنی اخیر هم آمده. دور بینی گویا در مورد علم اخلاق بهتر است و پیش بینی در مورد عمل و (امور) مادی. پیش بینی اصلا اعم است و شامل پیشگویی و اخبار قبل الوقت هم گویا میشود مثلا من باران این ماه را بواسطه شدت گرمای ماه گذشته پیش بینی کرده بودم یا من این جنگ را بواسطه کثرت رقابت انگلیس وآلمان پیش بینی کرده بودم، حزم احتیاط احتیاط کاری: سلیمان را از حزم و بیداری و احتیاط و هشیاری و پیش بینی برمک عجب آمد. و دل روی خوش کرد، دانایی، دریافت و گفتن حوادث قبل از وقوع آنهاغیب گویی: به پیش بینی آن بیند او که دیده نیند منجمان سطرلاب آسمان پیمای. (فرخی)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نازک بینی
تصویر نازک بینی
باریک بینی موشکافی، نکته سنجی
فرهنگ لغت هوشیار
حالت نزدیک بین. توضیح عارضه ایست درچشم که درنتیجه آن اشیا دورقابل رویت نیستند. دراین عارضه قطرجلیدیه چشم (عدسی) بیشتراز حد معمول است. بعلاوه برای دیدن اشیا دور عدسی نمیتواندعمل تطابق رابخوبی انجام دهد. بدین جهت دراین عارضه فقط اشیا بسیارنزدیک قابل رویت میشوند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک طینتی
تصویر نیک طینتی
نیک ذاتی نیک سرشتی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک طینت
تصویر نیک طینت
پاکدل پاکدرون نیک ذات نیک سرشت
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیک نیتی
تصویر نیک نیتی
قصد و اندیشه نیکو داشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
عاقبت اندیشی، حزم، احتیاط
فرهنگ فارسی معین
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
Forecast, Contingency, Prediction, Prognostication, Projection
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
Nearsightedness
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
contingence, prévision, prédiction, pronostic, projection
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
myopie
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
miopia
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
contingência, previsão, prognóstico, projeção
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
miopía
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
contingencia, pronóstico, predicción, proyección
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
contingenza, previsione, proiezione
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
Kurzsichtigkeit
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
непредвиденная ситуация , прогноз , предсказание , проекция
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
bijziendheid
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
偶发事件 , 预测 , 预言 , 投影
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
короткозорість
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
nieprzewidziana sytuacja, prognoza, przepowiednia, projekcja
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
близорукость
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
непередбачувана ситуація , прогноз , передбачення , пророцтво , проекція
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
krótkowzroczność
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
Eventualität, Vorhersage, Prognose, Projektion
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از نزدیک بینی
تصویر نزدیک بینی
miopia
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از پیش بینی
تصویر پیش بینی
toevalligheid, voorspelling, projectie
دیکشنری فارسی به هلندی